ایرانیان نیوز

مرجع خبری برای مردم ایرن زمین

ایرانیان نیوز

مرجع خبری برای مردم ایرن زمین

حمید صنیعی‌منش: شیشلیک یک کلام حرف درست می‌خواهد بگوید اما به شکلی بد و کج و معوج که باعث شده است تا مسیر و غایت فیلم به بیراهه برود.

 

آنچه که فیلم مهدویان را خراب کرده است چیزی نیست جز فدا کردن واقعیت مشکلات زندگی حاشیه‌نشینان برای داستانی بیش از حد تخیلی و ساختگی و مشتی شوخی‌های جنسی.

 

فیلم تازه مهدویان برخلاف آنچه خود می‌گوید که به جهان لاتاری نزدیک است فاصله جدی از آن دارد. در لاتاری که فیلمی تریلر و اجتماعی بود مسئله اصلی فدای ژانر تریلر و جنایی آن نشد و تا آخر مسئله ناموس‌پرستی و مشکلات حاشیه‌نشینان اطراف تهران فدا نشد، بلکه به عنوان مسئله‌ای جدی هم مخاطبین سینمادوست را درگیر خود کرد و هم پیام جدی برای مسئولین سیاسی، امنیتی و اجتماعی داشت که این محتوای چندبعدی نشان از قدرت بهترین فیلم مهدویان برای خلق یک فیلم سینمایی بود.

 

اما در شیشلیک کمدی و شوخی‌های سبک‌سرانه آن و همینطور جهان داستانی بیش از حد مغرقانه و نمادگرای افراط‌زده امیرمهدی ژوله کاری کرده است که بعد از تعجب و طنزی که همراه خود می‌آورد رنگ می‌بازد و مسخره می‌شود. شهری با حکومت مارکسیستی که در آن «کار» همه‌چیز است حتی باید برای آن مُرد. تمام شهر دارای المان‌ها و نمادهایی شبیه حکومت شوروی و کره شمالی است که در آن مردم با زور تبلیغات دروغین فریب خورده‌اند و خام چرندیات مسئولین شده‌اند. اما آیا مردم حاشیه‌های شهرهای بزرگ کشور در این اتمسفر به سر می‌برند و چنین از جهان پیرامون خود بی‌خبرند؟

 

شاید برای فهم بهتر، این مثال جالب باشد: سریال سرگذشت ندیمه که یکی از سریال‌های پرمخاطب و جالب سال‌های اخیر است فضایی کاملاً خیالی و آخرالزمانی دارد. سریال درباره زمانی است که حکومت آمریکا توسط برخی از نظامیان کودتایی تصاحب شده است و حکومتی دیگر و کشوری دیگر وجود دارد. مخاطب سریال می‌داند که همه‌چیز سوار بر عنصر تخیل است و بنابراین می‌تواند آن را بپذیرد حتی اگر باور برخی از مصادیق و مسائل به صورت عادی و در زمان فعلی مشکل باشد.

 

اما در شیشلیک همه‌چیز خیالی نیست بلکه نیمی واقعی و جدی است که هدف و کانون فیلم است، یعنی ترسیم مشکلات فقر حاشیه‌نشینان و بی‌مسئولیتی مسئولین ناکارآمد و بخشی دیگر کاملاً خیالی و اغراق‌آمیز که بیشتر از آنکه برای خنداندن باشد شعارهای انتقادی و سیاسی خود را در قالب نمادین آن می‌دهد. حماسه گرسنگان و شعارهایی مانند اینکه گوشت نخوریم چون چیز بدی است، یا فحش رکیک بدهیم اما اسم شیشلیک را بر زبان نیاوریم آن‌قدر لوس است که پیام خود را خیلی زود مخابره می‌کند.

 

البته حرف اولیه فیلم که نگاهی به زندگی مردم فقیر و مشکلات آنان داشته باشیم و درد آنها را بدانیم درست است اما چیزی که از فیلم باقی می‌ماند غیر از این است و بیشتر فیلمی سیاسی کمدی را می‌بینیم که انتقاد غلو آمیز و بی‌منطق نسبت به مسئولین می‌کند تا رسیدگی به مشکلات مردم. مشخصاً پیامی که قصد فیلم بوده است درست است اما آیا این پیام در فیلم شیشلیک به خوبی شکل گرفته است؟

 

آنچه در خروجی فیلم مهدویان می‌ماند بیشتر این است که تبلیغات دروغ و خفقان چماقی امثال رئیس کارخانه منجر به سرپوش گذاشتن برحقیقت زندگی مردم بیچاره است که حتی خود آن را فراموش کرده‌اند. مردم شیشلیک معلوم نیست نجیب‌اند یا ابله؟ چه توجیهی برای این نما وجود دارد؟ آیا فیلم تراژدی-کمدی اجتماعی است یا یک کمدی-سیاسی؟

  • عرفان مسعود پور